هر چند ماجرای دهقان گرجی را در سالهای قبل در سایتهای مختلف دیده ایم ولی با توجه به زیبائی هم ماجرای دهقان گرجی و هم پوزیسیون آن ، یکبار دیگر به آن نگاه میکنیم:
_____________________________________________
آقای فن یولس ولینگ خبرنگار ویژه "هفته نامه شطرنجی آلمان" طی گزارشی تحت عنوان " الهام در مزرعه " پرده از روی یکی از نوادر زیبا شناسی (استتیک) در شطرنج برداشت. او برای تهیه گزارشات مربوط به مسابقه های " اینترپولیس " به شهر اویستویک (هلند) اعزام شده بود ، ولی در خلال مسابقات گویی به کشفی مهم تر از وظایف محوله نائل آمد!
" کسی که وضعیت حاضر در دیاگرام را به من نشان داد ظاهراً باید یک استاد بزرگ از شوروی بوده باشد (!!) اما راستش نمی دانم چه شخص دیگری به من گفت که گویا این وضعیت در خاتمه بازی دو استاد روس در سال 1909 و یا شاید 1914 (!!) در شهر پتروگراد بوجود آمده بود. اطلاع دقیقی از نام دو بازیکن نیز در دسترس نیست.... به هر حال ، در وضعیت دیاگرام ، سفید نا امید از ادامه بازی تسلیم شده بود...."
سپس آقای ولینگ به ماجرای دهقان گرجی می پردازد که گویی سالها بعد این وضعیت را در جایی دیده بود. " دهقان گمنام که بر روی تراکتوری در مزرعه کلخوزی کار میکرد به هیچ نحو زیر بار نمی رفت که در این وضعیت (پوزیسیون دیاگرام) سفید بازنده است. او ابتدا یک شطرنج کوچک جیبی خرید و در هر فرصت مغتنم خود را با آن مشغول میکرد. همه آرزوی او این بود که راهی برای نجات سفید بیابد پیگیری و سماجت دهقان به حدی رسید که حتی با قرار دادن شطرنج جیبی اش بر روی تراکتور و یا در زمان کوتاه استراحت ، به محض متوقف کردن تراکتور به تفحص و آنالیز واریانت های مختلف می پرداخت.
سالها سپری شد و دهقان گرجی پیر ترمی شد. اما همواره بر ایمان خود که " سفید نمی تواند بازند باشد " پا بر جا بود. در این سالها او توانسته بود برای سفید حتی به نتیجه مساوی دست یابد ! ولی او هم او را اقناع نمی کرد. آری دیگر مدت ها بود که به شطرنج جیبی اش احتیاجی نداشت زیرا پوزیسیون و واریانتها مختلف آن را از بر بود. روزی از روزها در حین کار بطور ناگهانی تراکتورش را در میان مزرعه خاموش کرد:
"درست است .... خودش است .... سفید می توا ند ببرد."
غروب همان روز معلم شطرنج مدرسه را نزد خود دعوت کرد و کشف عظیم خود را که به بهای سالها عمر بدست آمده بود به او نشان داد. پس از اطمینان و بررسی کامل قرار شد نامه ای به هئیت تحریریه مجله شطرنج 64 در مسکو فرستاده شود.
بقیه در ادامه مطلب:
در آن سالها تیگران پتروسیان سمت سر دبیری مجله شطرنج 64 را بر عهده داشت. وی خود اغلب در مسابقه های مختلف شرکت می کرد و مشغله فراوان داشت. بدبختی اینجاست که حتی یک بار پاکت نامه دهقان گرجی باز نشد. به همین ترتیب نامه های متوالی دیگر نیز بی جواب ماندند.
در 13 آگوست 1984 پطروسیان در گذشت و آناتولی کارپف به سمت سر دبیری مجله 64 برگزیده شد. وی درخواست کرد همه نامه های قدیمی ارسال شده ، مطالعه و به صاحبین آنها پاسخ داده شود.
تقدیر آن بود که میخائیل تال پاکت نامه مزبور را باز کند. بی آنکه اختیاری از خود داشته باشد فریاد کشید: باور نکردنی است.... باور نکردنی. در این لحظه همه با عجله بسوی تال شتافتند و تال این استاد مسلم خلق زیبایی ها ، ایده های دهقان گرجی را به نمایش گذاشت:
1.Cf6+ Rg7
یگانه حرکت ممکن. در صورتی که شاه سیاه به عرض هشتم برود ، پیاده d با کیش وزیر میشود1…Rg6 هم به علت : 2.Fh5+ Rf6 3.d8=D غلط است.
2. Ch5+ Rg6
باز هم انتخاب دیگری وجود ندارد 2…Rh7 با 3.Fc2+ که شاه سیاه را اجباراً به عرض هشتم می کشاند مواجه خواهد شد.
3.Fc2+ R xh5 4.d8=D!!
سفید، گویا تنها افتخار خود ( پیاده d) را نیز قرباتی میدهد. آنوقت چه باقی می ماند؟
4….Cf7+ 5.Re6! Cxd8 6.Rf5!
به این ترتیب انگیزه سفید از قربانی های مداوم آشکار میشود . با تهدید مات 7.Fd1#
6….e2
آشکارا باز هم تنها حرکت.
7.Fe4!
با تهدید مات ولی اینبار از خانه f3 . پاسخ بعدی سیاه تنها دفاع ممکن از این تهدید محسوب می شود.
7….e1=C 8.Fd5!!
یک حرکت ظاهراً آرام ولی به غایت جدی و مهم. اسب e1 باید به خاطر تهدید ماتی Ff3 و اسب d8 نیز به خاطر تهدید ماتی Ff7 سر جایشان میخکوب شوند. سایر سوارهای سیاه نیز قادر به هیچ گونه عمل نیستند. سفید خود نیز تهدید مات در دو حرکت Fc4-e2# دارد.
8….c2 9.Fc4 c1=C
اکنون سیاه 5 سوار دارد( 4 اسب و یک فیل). ولی فقط فیل سفید همه خانه های لازم را کنترل می کند.
10.Fb5!
با تهدید Fe8# مات
10….Cc7
باز هم اجباری.
11.Fa4!
با تهدید Fd1 که مات اجباری را به دنبال دارد. در این لحظه سیاه می تواند فقط و فقط تسلیم شود!!
هئیت تحریریه مجله 64 به پاس قدردانی از دهقان گمنام گرجی که یکی از نادر ترین پدیده های زیبا شناسی دنیای شطرنج را کشف کرد فرستاده ویژه خود را به روستایی که این دهقان در آن زندگی می کرد گسیل داشت. اما دیگر قدری دیر شده بود. دو روز قبل از عزیمت فرستاده ، دهقان گمنام گرجی دار فانی را وداع گفته بود...
(به نقل از هفته نامه شطرنجی شماره 50)
ماهنامه شطرنج ، سال دوم _ شماره های 13و14 ، فروردین – اردیبهشت 1371 / ص 33