معرفی:
در سال 1974 آناتولی کارپوف با شکست ویکتور کورچنوی در مرحله نهایی مسابقات کاندیداها جواز رویارویی با قهرمان وقت جهان بابی فیشر را به دست آورد. اگرچه بابی در رویارویی حاضر نشد اما کارپوف چنین چیزی را پیش بینی نمی کرد و با تمام قوا خود را برای مسابقه آماده کرده بود. اگر می خواهید بدانید او برای بزرگترین رویارویی زندگیش چگونه تدارک دیده بود بخوانید.
قسمت دوم:
فیسک: آیا در آن زمان می دانستی چه کسی حریف فیشر خواهد بود؟
کارپوف: نه. من ابتدا در اینترزونال لنینگراد که نسبت به رویداد موازیش در برزیل از سطح بسیار بالاتری برخوردار بود شرکت کردم. پس از یک چهارم نهایی ما چهار نفر یعنی اسپاسکی، پتروسیان، کورچنوی و من برای دور بعد انتخاب شدیم.
در دومین رویارویی نیمه نهایی موفق به شکست اسپاسکی شدم. من بازی اول را به اسپاسکی باختم. این سخت ترین رویارویی من بود. او می خواست دوباره با فیشر بازی کند و به این جهت خود را به خوبی آماده کرده بود. باخت اولین بازی با مهره سفید به اسپاسکی شروع خوبی برای یک رویارویی نیست. اما پس از آن باخت در بازی های بعدی بسیار خوب بازی کردم. فکر می کنم در رویارویی مقابل اسپاسکی بهترین بازیم را ارائه دادم و در پایان قاطعانه به پیروزی رسیدم.
در فینال با کورچنوی روبرو شدم و او را نیز شکست دادم. کورچنوی در مرحله قبل پتروسیان را برده بود. ما در المپیاد شطرنج در نیس با هم روبرو شدیم. این رویارویی نه فقط از لحاظ شطرنج بلکه از لحاظ سیاسی اهمیت داشت. اگر خاطرتان باشد فیشر در حین برگزاری رویارویی در نیس شرایط خود را در قالب اولتیماتوم ارسال کرد. یادم هست در آن جلسه من از طرف خودم و کورچنوی به عنوان دو نفری که شانس روبرویی با فیشر را داشتند سخنرانی کردم. قبل از سخنرانی درباره چیزهایی که باید روی آنها تأکید می شد با هم صحبت کردیم. کورچنوی از من خواهش کرد که به جای او هم سخنرانی کنم زیرا می دانست که وقتی احساساتی یا عصبی می شود چیزهایی را به زبان می آورد که نباید. در آن زمان ما با هم دوست بودیم. این موضوع را به سایر نمایندگان هم گفتم اما کورچنوی پس از باخت مصاحبه ای کرد و کاملا تغییر موضع داد. او حرف های کاملا متفاوتی زد و مرا بسیار ناراحت کرد. اجلاس نیس درخواست های فیشر را نپذیرفت و البته به نظر من هم درخواست های او اصلا واقع بینانه نبودند.
بقیه در ادامه مطلب:
فیسک: فیشر حتی قبل از آنکه شما به عنوان حریف فینالیست شناخته شوید برای مسابقه شرایط تعیین می کرد؟
کارپوف: بله و روی شرایط خود پافشاری می کرد. به این دلیل ما جلسه فوق العاده ای در سال 1975 در نیس داشتیم. در این جلسه بحث و مشاجرات فراوانی درگرفت و در نهایت نمایندگان یکی از شرایط فیشر مبنی بر بازی نامحدود تا رسیدن یکی از طرفین به ده برد را که شرط احمقانه ای هم بود پذیرفتند. اما پس از آن فیشر طی تلگرامی تهدید کرد که در صورتی که تمام شرایط وی پذیرفته نشوند در رویارویی شرکت نخواهد کرد.
فیسک: به عنوان فینالیست کی فهمیدید که با فیشر بازی نخواهید کرد؟
کارپوف: تاریخ تعیین شده برای پاسخ فیشر اول آوریل بود. اویوه دو روز دیگر هم تلاش کرد تا با فیشر تماس بگیرد اما وقتی موفق نشد در چهارم آوریل به طور رسمی نام مرا به عنوان قهرمان جهان اعلام نمود.
فیسک: آیا قبل از آن تاریخ فکر می کردید ممکن است فیشر بازی کند؟
کارپوف: زیاد نگران این مسأله نبودم. من کار خودم را انجام می دادم و سعی می کردم به بهترین وجه خود را برای رویارویی آماده نمایم. اگر می خواستم نگران بازی کردن یا نکردن فیشر باشم چگونه می توانستم تدارک رویارویی را ببینم. سعی می کردم اصلا به این موضوع فکر نکنم.
فیسک: وقتی شما کورچنوی را شکست دادید و به عنوان حریف فیشر شناخته شدید آیا یک تیم تدارکاتی شما را همراهمی می کرد؟
کارپوف: بله من با همان دستیاران قبلی کار خود را ادامه می دادم.
فیسک: آنها چه کسانی بودند؟
کارپوف: دستیار اصلی من سمیون فورمان بود. او از سال 1969 مربی من بود. افیم گلر هم در رویارویی با کورچنوی مرا یاری کرد. من نیاز یه یک مختصص شروع بازی داشتم. در آن زمان با افیم گلر کار می کردم ولی بعد بالاشوف را به همکاری دعوت نمودم. ما سال ها بود که با هم دوست بودیم به خصوص که او از مؤسسه ورزش در زمینه بازی های فیشر دیپلم گرفته بود. همچنین به عنوان بخشی از تدارکات خود یک تیم آمادگی بدنی را در کنار خود داشتم.
فیسک: وقتی مهلت تمام شد و ماکس اویوه شما را به عنوان قهرمان جهان معرفی نمود شما کجا بودید؟
کارپوف: در یک اردوی تمرینی در نزدیکی مسکو بودم. مشغول بازی تنیس بودم که خبرنگاری از مسکو سررسید و گفت که فیشر دعوت به رویارویی را نپذیرفته و فدراسیون جهانی نام مرا به عنوان قهرمان جهان اعلام کرده است.
فیسک: آن موقع چه احساسی داشتید؟
کارپوف: دو احساس متفاوت. اولا خوشحال بودم که به عنوان قهرمان جهان معرفی شده ام. اما از سوی دیگر از اینکه نتوانسته بودم با فیشر بازی کنم چندان خوشحال نبودم.
فیسک: آیا از فیشر به دلیل بازی نکردنش عصبانی بودید؟
کارپوف: نه، گفتنش دشوار است. همانطور که گفتم دو احساس متفاوت بود. اگر قهرمان جهان معرفی نمی شدم عصبانی می شدم. من در تمام طول رقابت ها بسیار خوب بازی کرده بودم. در تورنمنت اینترزونال بهترین بازیم را ارائه داده بودم و وقتی رویارویی ها را به خاطر می آورم فکر می کنم شایسته عنوان قهرمانی بودم. اما انتظارش را نداشتم که فیشر برای همیشه از شطرنج خداحافظی کند. فکر می کردم که بسیار خوب، من قهرمان شدم اما می توانیم به مذاکرات ادامه دهیم و با هم بازی کنیم.
فیسک: گفتید وقتی برای بازی با فیشر آماده می شدید نسبتا آزادی عمل داشتید. آیا تدارک خاصی برای این رویارویی می دیدید؟
کارپوف: من فقط تجزیه و تحلیل می کردم. باید بگویم که من از سوی سران چندان تحت فشار نبودم و علاوه بر آن تسهیلاتی نیز دریافت می کردم. من طرح خود را به وزیر ورزش اتحاد شوروی ارائه نمودم. او آن را پذیرفت و من دست به کار شدم.
فیسک: آیا در مجتمع ورزشی خارج مسکو مستقر بودید؟
کارپوف: بله در مسکو مشکلاتی وجود داشت. با وجود دوستان فراوان بیرون رفتن مشکل است. در حومه شهر کنترل بهتری روی شرایط دارید. من و تیمم در کمپ تیم المپیک در نزدیکی مسکو اقامت داشتیم.
فیسک: یک روز عادی با گلر و تیم تدارکات چگونه می گذشت؟
کارپوف: من چون شب ها دیر می خوابیدم صبح ها دیر از خواب بیدار می شدم. 8:30 یا 9:30 بلند می شدم. بعد یک فعالیت بدنی سبک و سپس صبحانه. بعد از صبحانه دو ساعت یا دو ساعت و نیم روی شطرنج کار می کردیم. سپس یک ساعت را صرف تنیس یا شنا می کردیم و بعد هم ناهار. بعد از ناهار یک ساعت استراحت و بعد دوباره شطرنج برای دو یا سه ساعت. سپس دوباره نیم ساعت استراحت، یک ساعت ورزش و شام. بعد از شام البته نه هر روز باز مشغول تمرین شطرنج می شدیم و گاه وقت آزاد داشتیم.
فیسک: چه مدت در این اردو بودید؟
کارپوف: اردوهای ما معمولا بین دو تا سه هفته طول می کشید. بعد پنج یا شش روز استراحت داشتیم و سپس دوباره در یک اردوی دیگر حاضر می شدیم یا در تورنمنتی شرکت می کردیم.
فیسک: در آن زمان چه کسی در رأس فدراسیون شطرنج اتحاد شوروی قرار داشت و شما به چه کسی پاسخگو بودید؟
کارپوف: ما در وزارت ورزش بخش شطرنج داشتیم. آقای باتورنسکی رئیس این بخش بود و به این جهت مسؤولیت امور کلیه شطرنج بازان و مسابقات شطرنج را بر عهده داشت. من با او در ارتباط بودم. پاولوف وزیر ورزش بود. او به عنوان یکی از بهترین وزیران ورزشی که من به خاطر دارم مشهور بود.
فیسک: بنابراین آنها از هیچ کمکی دریغ نمی کردند؟
کارپوف: این سیستمی بود که بوتوینیک به محض رسیدن به عنوان قهرمانی جهان پایه گذاری کرده بود. همیشه همین طور بود. آنها کار خاصی برای من نمی کردند. کارها مثل قبل پیش می رفت و فقط اگر اسپاسکی آن رویارویی احمقانه را ... نمی کرد. اسپاسکی هم همان شرایط را داشت و هر چه می خواست در اختیارش بود.